دروغ گویی چه آسیب هایی به سلامت روان می زند؟
به گزارش وبلاگ هاپرسین، یک استاد روانپزشکی گفت: اکنون ارتباط ما با جوانان کم است به طوری که وقتی شرایط را برای آن ها شرح می دهیم متأسفانه به حرف ما گوش نمی دهند.

جمال شمس، استاد روان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در پاسخ به این پرسش که اثرات دروغ پردازی در جامعه در ایجاد جو ناامیدی و گسست بین نسلی به ویژه بین جوانان چیست؟، بیان داشت:این بحث بیشتر بحث روانشناسی اجتماعی است که چه اتفاقی در یک اجتماع رخ می دهد که چنین مسائلی به تدریج رواج پیدا می نماید.
وی ادامه داد: دلیل این مسئله و رواج دروغ گفتن ریشه در مسائل مختلف دارد که مهم ترین دلیلی را که می توانم عرض کنم شکست و ریختن قبح مسئله است که این برمی گردد به آدم های برجسته و آن هایی که افراد رده بالای جامعه حساب می شوند.
بیشتربخوانید
- 20 حقیقت جالب و خواندنی درباره انسان، فکر و رفتارهایش
این استاد روانپزشکی افزود: وقتی تعیین می گردد چنین رفتار هایی دارند ناخودآگاه این مسئله در جامعه به تدریج توسعه پیدا می نماید و عادی می گردد؛ ناخودآگاه مردم می گویند مثلاً فلانی چرا با آن جایگاهش دروغ می گوید؟
شمس توضیح داد: معمولاً سیستم روان بدن می گردد تا توجیهی برای رفتار هایی که زودتر به هدف برسد پیدا کند. موقعی که در یک جامعه آن هایی که برجسته هستند چنین رفتار های نامناسبی دارند برای دیگران مسئله راحت می گردد؛ حالا این می تواند دروغ، دزدی، رشوه گرفتن و ... باشد.
وی متذکر شد: اینکه در یک جامعه چه می گردد که این مسائل به درماندگی می رسد قسمت عمده آن تعارض است؛ یعنی به یک نوعی منطبق نبودن حرف با عمل؛ به عبارتی رفتار و گفتار که با هم متفاوت باشد به مرور این تعارض روی جوانان جامعه که هنوز هویت شکل گرفته ندارند اثر بدتری می گذارد و یکی از علل بزهکاری ها همین تعارض است.
این استاد روانپزشکی با اشاره به مصادیقی از تاثیر تفاوت عمل و گفتار در ایجاد بی اعتمادی در جامعه، ابراز کرد: برای مثال من که استاد دانشگاه هستم اگر موقع کار در دانشگاه در عمل دانشجو متوجه گردد که از وظیفه خود کم می گذارم و برای عایدی بیشتر به کار شخصی خود می رسم، اما در عین حال موقع حرف زدن مدام تعریف می کنم که من چه چیزی هستم و توصیه می کنم، همین اثر خیلی بدی در پی دارد.
شمس یادآور شد: اگر به مرور این تعارض در جامعه تکرار گردد، نتیجه آن نتیجه خیلی منفی خواهد بود؛ به طوری که احساس یأس و عدم اعتماد به وجود می آید و این اعتماد نداشتن ناامنی روانی در پی دارد.
وی گفت: یکی از مسائلی که اکنون در جامعه داریم و بخشی از آن گسستی که به وجود آمده مربوط به رفتار ما پدران و مادران، معلمان و... است. موقعی که آن ها ما را نگاه می نمایند متأسفانه برداشتی که از ما دارند برداشت مناسب و مثبتی نیست و این یأس، ناامیدی و احساس ناکامی است و اینکه دیگر به هیچکسی نمی توانند اطمینان نمایند، روی آن ها اثر می گذارد.
این استاد روانپزشکی با اشاره به موضوع مهم ناکامی در ایجاد گسست بین نسلی، اعلام نمود: زمانی که در جامعه ای مردم با آن تعارض ها روبرو می شوند و رفتار، عمل و گفتار متضاد می بینند و نمی توانند مسائلی را که در سطوح مختلف از مسائل فردی تا اجتماعی دارند حل نمایند و از حل مسائل در می مانند؛ به تدریج دچار یک حالتی به نام درماندگی آموخته شده می شوند.
شمس افزود: این دقیقاً همان یأس و ناامیدی است که به آن اشاره کردیم؛ یعنی مردم فقط در پی این هستند که زنده بمانند؛ اینکه جامعه پیشرفت کند و به سمت و سوی خوبی برود، اصلاً دیگر مهم نیست و مردم دیگر مطالبه گر نیستند.
وی با ذکر مثالی در این باره، افزود: برای نمونه اگر خودروساز هر ماشینی را به آن ها می دهد دلشان خوش است که فقط سوار خودرو هستند و دنبال اینکه مطالبه گر باشند و حق شان را بخواهند نیستند و به تدریج این مسائل در جامعه از بین می رود و این یک زنگ خطر بزرگی برای آن جامعه از نظر فرهنگی، تربیتی، رفتاری و اعتقادی است.
این استاد روانپزشکی در پاسخ به این پرسش که چطور می توانیم از چنین شرایط نابسامان روانی و دروغ پردازی دور شویم؟، متأسفانه آنقدر اوضاع به هم ریخته است که حق و ناحق را به درستی تشخیص نمی دهند؛ یعنی برای مثال آن زمان که باید برای بعضی مسائل اجتماعی مقداری کوتاه می آمدیم، کوتاه نیامدیم و قشر جوان را در شرایطی قرار دادیم که اکنون با توجه به جمیع شرایطی که ایجاد شده، دچار هیجان گردد.
وی ادامه داد: این قشر دنبال چیزی باشد که آن را حق خود می داند؛ البته اینکه آیا حق شان است یا خیر جای بحث است، اما دنبال چیزی است که حق خودش می داند در خیابان راه بیفتد و این برنامه ها را راه بیندازد؛ در مقابل دشمن تجزیه طلب از این فرصت استفاده کند و در پی اهداف خودش باشد.
این استاد روانپزشکی گفت: اکنون ارتباط ما با جوانان کم است؛ به طوری که زمانی که شرایط را برای آن ها شرح می دهید که در چنین شرایطی قرار گرفتید و شما آتش بیار معرکه تجزیه طلبان شدید و باید دقت کنید، متأسفانه به حرف ما گوش نمی دهند.
شمس متذکر شد: برای اینکه آن زمان که باید به فکر بودیم، نبودیم و آن زمانی که باید به جوانان مقداری اجازه می دادیم و به جای اینکه جلوی شان بایستیم آن ها احساس نمایند که در کنارشان هستیم، این کار را نکردیم.
وی یادآور شد: موقعی که جلوی آن ها ایستادیم تا مدتی جواب می دهد، اما در طولانی مدت دیگر جواب نمی دهد و حالا شرایطی ایجاد شده که دیگر حرف ما را گوش نمی نمایند.
منبع: فارس
وبلاگ هاپرسین وب گردی وبگردی
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان