توماس مان؛ پدر عیالوار یا نویسنده خلاق؟

به گزارش وبلاگ هاپرسین به نقل از نیویورک تایمز، هرکسی بخواهد درباره توماس مان، رمان نویس آلمانی بنویسد با همان مسئله ای روبه رو می گردد که خود مان اغلب با آن روبرو بود: چگونه درباره خانواده ای با شش فرزند می نویسی؟ چگونه می توانی زندگی اریکا، کلاوس، گولو، مونیکا، الیزابت و مایکل را دستمایه داستان کنی؟ چقدر ساده تر بود اگر فقط دو بچه یا حتی چهار بچه وجود داشت! مان گفته بود: وقتی مردی شش فرزند دارد، نمی تواند همه آنها را به یک مقدار دوست داشته باشد.

توماس مان؛ پدر عیالوار یا نویسنده خلاق؟

در داستانی که مان در سال 1925 نوشت، با حذف دو فرزند وسط و با تمرکز بر الیزابت- فرزندی که بیشتر دوستش داشت- با این مشکل کنار آمد. این داستان وقتی برای نخستین بار در سال 1936 به وسیله هلن لو پورتر به انگلیسی ترجمه شد، آشفتگی و رنج زودرس نام داشت و در مجموعه تازه با عنوان توماس مان: مجموعه منتخب تازه که به وسیله دامیون سرلز ترجمه شده است، دنیای آشفته و اندوه دوران کودکی نام دارد. در این داستان، مان از عشق خود به دختر خردسالش به عنوان ماده خام استفاده می نماید.

داستان در سال 1923 اتفاق می افتد، زمانی که تورم در آلمان بیداد می کرد. بعلاوه تغییرات شدید اجتماعی در حال رخ دادن است. بچه ها شخصیت داستان، هرطور که می خواستند لباس می پوشیدند و هر کاری دوست داشتند، انجام می دادند.

سرلز در مقدمه اش بر مجموعه منتخب تازه می نویسد: دنیای آشفته و اندوه دوران کودکی از نظر من برترین داستان توماس مان است- این داستان مورد علاقه همینگوی نیز بود- احساس می کنم به داستان مردگان جیمز جویس بسیار شبیه است. توماس مان را با چنین آثاری می توان در کنار چخوف و در قله داستان های کوتاه گذاشت.

همانطور که دنیای آشفته و اندوه دوران کودکی به خاتمه خود می رسد، سخت است که بفهمیم شخصیت اصلی داستان باید کجا باشد. سرلز خاطرنشان می نماید که تفاسیر انتقادی از نوشته های مان پس از انتشار دفتر خاطرات خصوصی او در دهه 1970 و مسائل روابط عاطفی او معین شد. انتشار خاطرات همسرش در همان دوره، توجه ها را به ارتباط بین شخصیت های مان و خانواده و دوستانش جلب کرد. کتیا مان می نویسد: وقتی توماس مان کتابی می نوشت، هرگز به این فکر نمی کرد که این کتاب چه تاثیری بر افرادی که کم و بیش به عنوان الگو استفاده می کرد، داشته باشد.

مان با بودنبروک ها، رمانی درباره انحطاط یک خانواده تجاری هانسیایی، و با سخنرانی ها و مقاله هایش، خود را به عنوان یک پدرسالار و جدی ترین نویسنده در سرزمین مادری خود در موقعیتی ویژه قرار داده بود. او در مرگ در ونیز و در ادامه، در دنیای آشفته و اندوه دوران کودکی پیروز شد جنبه هایی از تمایلات عاطفی خود را که عجیب یا ممنوع بودند، بدون نگرانی بیش از حد درباره شهرتش به نمایش بگذارد.

قدرت داستان های مان از رویارویی او با سکوت خود ناشی می شد و توانست داستان هایی بنویسد که صراحتشان متعلق به دنیای بچه هاش بود.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "توماس مان؛ پدر عیالوار یا نویسنده خلاق؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "توماس مان؛ پدر عیالوار یا نویسنده خلاق؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید